طبق نظر پزشکان متاسفانه مرگ کودکان یکی از مصائب برای خانواده ها محسوب می شود. چون از بدو تولد کودک پدر و مادر هزاران آرزو برای او دارند.طبق نظر پزشکان حوادث ، مشکلات تنفسی ، جنگ، مشکلات قلب و عروق،گوارش ،اعصاب و روان، و بیماری های غدد و خون بیشترین عامل مرگ کودکان و نوجوانان را تشکیل می دهند.
مداحی ترحیم کودک و نوجوان در اصفهان از مراسمات خاص و تخصصی و با توجه به نظر پدر و مادر اجرا می شود.مداحی ترحیم کودک و نوجوان در اصفهان می باید با مجالس ترحیم دیگر رده های سنی و بزرگسال متفاوت باشد.چون بیشتر صاحبان عزا می خواهند از نام ویاد و خاطرات فرزندشان بیشتر شعر و غزل خوانده شود.حتی در بعضی موارد تقاضا دارند صدای شعر خوانی فرزند شان در مجلس ترحیم پخش شود.مداحی ترحیم کودک و نوجوان در اصفهان می تواند شامل اشعار و غزلیات کودکانه باشد که از شاعران معاصر اجرا می شود. وبعد از تلاوت قرآن که موجب آرامش قلوب بازماندگان است،تصنیف خوانی می تواندبه اجرای زیباتر مداحی در اینگونه موارد کمک کند.محبت والدین به فرزند،فطری و امری طبیعی است و مخصوصا در والدین تک فرزند،علاقه و محبت بیشتر خواهد بود.متاسفانه با مرگ کودک،صدمه شدید روحی و روانی به پدر و مادر وارد می شود.
چون سروکار با کودک فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
در قرآن کریم و روایات از تمام افرادی که در مصیبت عزیزان خود صبر کنند، تجلیل شده است:
«الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ* أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛[1] کسانى که چون مصیبتى به آنها رسید گفتند: ما از آن خدا هستیم و به او باز میگردیم، صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد که هدایت یافتگاناند.
یکى از سختترین و جانکاهترین مصیبتها، مصیبت از دست دادن فرزندان یعنى عزیزترین موجود در جهان براى انسان مىباشد و طبیعتاً بالاترین پاداش را به دنبال خواهد داشت.
گرچه روایاتی وجود دارد که پاداشهای ویژهای را برای والدین کودکان خردسال متوفی اعلام میکند، اما از مجموعه آیات و روایت استفاده میشود که صبر بر از دست دادن هر فرزندی – چه بزرگسال، چه نوجوان، چه خردسال و چه جنین سقط شده – دارای پاداش خواهد بود:
- رسول خدا(ص) فرمود: چون فرزند بندهاى بمیرد، خداوند متعال به فرشتگانش میفرماید: «جان فرزند بندهام را ستاندید؟». عرض میکنند: آرى. میفرماید: میوه دلش را گرفتید؟ عرض میکنند: آرى. میفرماید: «بندهام، چه گفت؟» عرض میکنند: حضرتت را سپاس گزارد و گفت: «إنا للَّه و إنّا إلیه راجعون». خداوند متعال میفرماید: در بهشت براى بندهام خانهاى بسازید و آنرا «بیت الحمد» بنامید.
- «رسول خدا(ص) فرمود: هر کس فرزندى از پیش بفرستد و براى خدا صبر کند، آن فرزند او را به اذن خدا از آتش جهنم حفظ میکند.»
- عبد الرحمن بن تمیم میگوید: بر معاذ بن جبل که از اصحاب پیامبر بود، وارد شدیم در حالىکه بالاى سر یکى از فرزندانش نشسته، و فرزند مشغول جان دادن بود، ما نتوانستیم خوددارى کنیم. اشک ما جارى شد. و بعضى از ما، آوازش به گریه بلند شد. معاذ به ما اعتراض داد و به آنکه گریه میکرد گفت: ساکت باش، به خدا قسم، این مصیبت نزد من محبوبتر است، از هر غزوهاى که در رکاب پیغمبر(ص) بودم؛ زیرا من از رسول خدا شنیدم: کسى که فرزند عزیزى داشته باشد، و از دنیا برود، و در مصیبتش صبر کند، خداوند عوض آن میّت، خانهاى در بهشت به او میدهد، که بهترین قرارگاه باشد – و عوض مصیبت به او درود و رحمت و مغفرت و رضوان، مرحمت میفرماید.
از جا بلند نشده بودیم که آن طفل از دنیا رفت از آن طرف صداى مؤذن، براى نماز بلند شد، براى نماز رفتیم. وقتى برگشتیم، دیدیم او را غسل داده، و کفن نموده، و او را به سوى گورستان، حرکت داده است. وقتى به او رسیدیم، گفتیم: خدا تو را رحمت کند، چرا منتظر ما نایستادى، تا جنازه برادرزاده خود را تشییع کنیم؟ گفت: به ما امر کردهاند در دفن اموات خود تأخیر نکنیم، چه در شب و چه در روز. سپس خودش داخل قبر شد، و یک نفر او را کمک داد در دفن کردن فرزندش. وقتى خواست از قبر بیرون بیاید، عبد الرحمن میگوید: دست خود را دراز کردم که بازویش را بگیرم، قبول نکرد و گفت: من این کار را نکردم که نشان دهم که قوى هستم، بلکه براى این بود، که نادانى تصور نکند از جزع و بیتابى است. بعد آمد منزل در جاى خود نشست، و لباس نو پوشید و از همه روزها بیشتر تبسم میکرد.
البته گریه و زارى و اظهار غم و اندوه بر عزیز از دست رفته، هرگز از اجر و ثواب مصیبتدیده نمیکاهد؛ زیرا گریه ناشى از شدّت علاقه به عزیز دلبند خود بوده و نشانهاى از عطوفت و نرمى دل است، و مصیبتدیدهاى که در عین گریه و زارى، راضى به قضا و قدر پروردگار باشد، نیز اجر و ثواب فراوانى خواهد داشت؛ ازاینرو است که پیامبر اسلام(ص) هنگامى که به مصیبت فرزند خود، ابراهیم، گرفتار شد فرمود: «چشم گریان میشود و قلب غمگین، لیکن سخنى نمیگوییم که غضب پروردگار را به دنبال داشته باشد».
بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد
بادِ غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
طوطیی را به خیالِ شکری دل خوش بود
ناگَهَش سیلِ فنا نقشِ اَمَل، باطل کرد
قُرَّةُ الْعینِ من آن میوهٔ دل یادش باد که چه آسان بشد
و کارِ مرا مشکل کرد ساروان بارِ من افتاد،
خدا را مددی که امیدِ کرمم همرهِ این مَحمِل کرد
رویِ خاکیّ و نمِ چشمِ مرا خوار مدار چرخ فیروزه طربخانه از این کَهگِل کرد
آه و فریاد که از چشمِ حسودِ مهِ چرخ در لحد،
ماهِ کمان ابرویِ من منزل کرد
نزدی شاهرخ و فوت شد امکان حافظ چه کنم؟ بازی ایام مرا غافل کرد
………………………………………………
شربتی از لبِ لعلش نچشیدیم و بِرَفت
رویِ مَه پیکرِ او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبتِ ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گَردش نرسیدیم و برفت
بس که ما فاتحه و حرزِ یمانی خواندیم
وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت
عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد
دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
شد چمان در چمنِ حسن و لطافت لیکن
در گلستانِ وصالش نَچَمیدیم و برفت
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم
کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت
……………………………………………
بچهها شيريني زندگين
همه غنچههاي باغ آشتين
اونا رو از روي شاخه نچينين
بچهها شادي رو خيلي دوس دارن
گل كينه تو دلا نميكارن
او نا رو نخواي كه غمگين ببينين
زندگي هر لحظه پيچ و خم داره
شادي داره غصه داره غم داره
اينا رو از چشم اونها نبينين
اگه آشتي اگه قهر
اگه نوشِ اگه زهر
همه اينا جزئي از زندگين
وقت شاديا صفا ، وقت غصهها گذشت
اينا رمز و راز پاينده گين
بچهها آيينهي زندگين
همهي دنياي بچه مامان و باباشه
شادي مامان و بابا دعاي شبهاشه
شما كه اين زندگي رو هديه كردين به اونا
سايهي مهر شما روشني فرداشه
………………………………………….
کودکی هایم اتاقی ساده بود
قصه ای، دورِ اجاقی ساده بود
شب که می شد نقش ها جان می گرفت
روی سقف ما که طاقی ساده بود
می شدم پروانه، خوابم می پرید
خواب هایم اتفاقی ساده بود
زندگی دستی پر از پوچی نبود
بازی ما جفت و طاقی ساده بود
قهر می کردم به شوق آشتی
عشق هایم اشتیاقی ساده بود
ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بود و باقی ساده بود
(قیصر امین پور)
…………………………………
تو خاموشی خونه خاموشه
شب آشفته گل فراموشه
بخواب که امشب پشت این روزن
شب کمین کرده رو به روی من
تب آلوده تلخ و بی کوکب
شب شب غربت شب همین امشب
لای لایی من به جای تو شکستم
تو نبودی من به سوگ غم نشستم
از ستاره تا ستاره گریه کردم
از همیشه تا دوباره گریه کردم
لالالالا آخرین کوکب
لباس رویا بپوش امشب
لالالالا ای تن تب دار
اشکامو از رو گونه هام بردار
لالالالا سایه بیدار
نبض مهتابو دست من بسپار
لای لایی من به جای تو شکستم
تو نبودی من به سوگ غم نشستم
از ستاره تا ستاره گریه کرد
از همیشه تا دوباره گریه کردم
تو خاموشی خونه خاموشه
شب آشفته گل فراموشه
بخواب که امشب پشت این روزن
شب کمین کرده رو به روی من
تب آلوده تلخ و بی کوکب
شب شب غربت شب همین امشب
…………………………………………
بچهها شيريني زندگين
همه غنچههاي باغ آشتين
اونا رو از روي شاخه نچينين
بچهها شادي رو خيلي دوس دارن
گل كينه تو دلا نميكارن
او نا رو نخواي كه غمگين ببينين
زندگي هر لحظه پيچ و خم داره
شادي داره غصه داره غم داره
اينا رو از چشم اونها نبينين
اگه آشتي اگه قهر
اگه نوشِ اگه زهر
همه اينا جزئي از زندگين
وقت شاديا صفا ، وقت غصهها گذشت
اينا رمز و راز پاينده گين
بچهها آيينهي زندگين
همهي دنياي بچه مامان و باباشه
شادي مامان و بابا دعاي شبهاشه
شما كه اين زندگي رو هديه كردين به اونا
سايهي مهر شما روشني فرداشه